خدا نکند
عشق اعدام شود
در سلول های تاریک
زیر سایه ی دار
آنجا بوسه ها
در زنجیرها
محبوس می شوند
خدا نکند
دست ها
در فاصله ی گلوله ها
به هم گره بخورند
و عشق
در ویرانه های شلیک
فریاد بزند:
من اینجا هستم!
خدا نکند
حضور قلب ها
در این بی صدایی
در زیر خاک
مدفون شود
که در زخم های مکرر
هر یادگاری
یک شکست دیگر است
خدا نکند
عشق بمیرد
در ردیف های نام های فراموش شده
که در چشمان آخرین معشوق
تنها سایه ای از نور
باقی بماند
و در آخرین نفس ها
فقط خطی از خون
بر دیوار سنگی دنیا
نقش شود...
خدا نکند عشق بمیرد....
.......
فیروزه سمیعی
ZibaMatn.IR